پیمایش ارزشهای شغلی نخستین بار به وسیله ولاک، گودال، ویجتینگ و اسمیت (1971) ایجاد شد،و جمعا دارای شش خرده مقیاس است که هرکدام حیطه ارزش شغلی جداگانهای را میسنجند.
توانمندسازی نیروی انسانی: فرآیند توسعه در نیروی انسانی است، فرآیندی است که باعث افزایش توان کارکنان برای حل مشکلات کاری و بهبود قدرت تاب آوری در برابر فشارهای کاری و توانایی در تصمیم گیری به واسطه اعطای امتیاز کاری می باشد.
مدیریت استعداد عبارت است از یک سری فعالیت های یکپارچه به منظور تضمین جذب، نگهداری، انگیزش و توسعه کارکنان مستعد مورد نیاز، در حال حاضر و در آینده توسط سازمان است.
«استرس شغلی، پاسخهای فیزیکی و احساسی مضری هستند که وقتی الزامات کار مطابق تواناییها، منابع یا نیازهای کارگر نیست، به وقوع میپیوندند. این امر ممکن است به بیماری و جراحت هم منجر شود.»
پرسشنامه تئوری X-Y به این مورد اشاره دارد که شیوه مدیریت دلخواه و مرجح از نظر کارکنان از نوع " X " است یا " Y " ( به بیان دیگر کارکنان ترجیح می دهند مدیر سازمان آنها چه نوع شیوه ی مدیریتی داشته باشد )
اضطراب (Anxiety) یا تشویش یا دلشوره عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و نگرانی با منشأ ناشناخته، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است.
افسردگی متداول ترین نوع اختلال نوروتیک یا روانی است . حالتی از خلق پایین و بی میلی به فعالیت یا بی تفاوتی ، که بر افکار، رفتار، احساسات و شادکامی شخص تاثیر می گذارد.
پرسشنامه ۵ عاملی ذهن آگاهی FFMQ به ما یاری میدهد تا درک کنیم که گرچه هیجانات منفی در گستره زندگی رخ میدهد اما آنها جزئی ثابت از روند شخصیت و زندگی نیستند.
امنیت شغلی یا Job Security به این معنی است که شما مطمئن هستید که برای آیندهای قابل پیشبینی کار دارید. در حقیقت، شما مطمئن هستید که کارفرما با همه تغییراتی که از نظر اقتصادی-اجتماعی خواهد افتاد، شما را در آن مجموعه نگاه میدارد و احتمال بیکار شدنتان پایین است.
از انتخاب رنگ لباس گرفته تا تصمیم گیری برای ازدواج، مغز شما تحلیلهای متفاوتی را انجام خواهد داد تا به نتیجه نهایی برسد.راهبرد تصمیمگیری درواقع همان رویکرد فرد به مسئله تصمیمگیری و شیوههایی است که در طی فرآیند تصمیمگیری دنبال میشود.
ارزش های یک سازمان عبارت است از آنچه که سازمان بر آن بنا شده،آنچه حائز اهمیت است یا آنچه که سازمان جهت اجرای رسالت و فعالیت هایش در راستای چشم اندازش بر آن تکیه می کنند.
طرحوارهها، باورهای ناهشیار و ناسازگار دربارهی خودمان، دیگران و دنیا هستند که آنقدر برایمان واقعی و بدیهی اند که آنها را واقعیت محض میپنداریم و افسار افکار و هیجانات و رفتارهای ما را در دست میگیرند و باعث آشفتگی و نارضایتی در روابط عاطفی و بین فردی و شغلی میشوند.
تله های ذهنی هستند که به هیجان ها و رفتارهای ما شکل می دهند و گاهی آنها را به وجود می آورند و در طول دوران رشد از کودکی در اثر آموختهها و همکاری ساختار ژنتیکی فرد ایجاد می شوند.
فشار روانی،تنیدگی یا استرس ( stress) در روانشناسی به معنی فشار و نیرو است. تنش و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده میشود.
فرهنگ سازمانی به عقاید زیر بنایی،ارزش ها و مفروضات هر یک از اعضای سازمان و اعمال و رفتارهایی که از خود نشان می دهند و روی آن تاکید می ورزند،اطلاق می شود.
«رضایت شغلی، احساس مثبتی است که پس از ارزیابی ویژگیهای مختلف شغل خود، تجربه میکنیم.».
رضایت شغلی عبارت است از حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتی یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است، این بدان مفهوم است که او واقعا شغلش را دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزش زیادی قائل است. نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارکنان با رضایت شغلی بالاتر، از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند.
تحقیقات نشان می دهند مشاغل از جهت انگیزشی با یکدیگر متفاوت اند . به عبارت دیگر اجزا شغل و نحوه سازماندهی خود شغل و ماهیت آن می تواند باعث کاهش یا افزایش تلاش برای انجام آن گردد .