معتاد به کار شخصی است که نیاز فراوانی به کار دارد که اختلالها و تعارضهای زیادی را در سلامت جسمانی، شادی، روابط بین فردی و روحیه اجتماعی بودن، به وجود میآورد.
پیمایش ارزشهای شغلی نخستین بار به وسیله ولاک، گودال، ویجتینگ و اسمیت (1971) ایجاد شد،و جمعا دارای شش خرده مقیاس است که هرکدام حیطه ارزش شغلی جداگانهای را میسنجند.
مدیریت استعداد عبارت است از یک سری فعالیت های یکپارچه به منظور تضمین جذب، نگهداری، انگیزش و توسعه کارکنان مستعد مورد نیاز، در حال حاضر و در آینده توسط سازمان است.
«استرس شغلی، پاسخهای فیزیکی و احساسی مضری هستند که وقتی الزامات کار مطابق تواناییها، منابع یا نیازهای کارگر نیست، به وقوع میپیوندند. این امر ممکن است به بیماری و جراحت هم منجر شود.»
پرسشنامه تئوری X-Y به این مورد اشاره دارد که شیوه مدیریت دلخواه و مرجح از نظر کارکنان از نوع " X " است یا " Y " ( به بیان دیگر کارکنان ترجیح می دهند مدیر سازمان آنها چه نوع شیوه ی مدیریتی داشته باشد )
امنیت شغلی یا Job Security به این معنی است که شما مطمئن هستید که برای آیندهای قابل پیشبینی کار دارید. در حقیقت، شما مطمئن هستید که کارفرما با همه تغییراتی که از نظر اقتصادی-اجتماعی خواهد افتاد، شما را در آن مجموعه نگاه میدارد و احتمال بیکار شدنتان پایین است.
از انتخاب رنگ لباس گرفته تا تصمیم گیری برای ازدواج، مغز شما تحلیلهای متفاوتی را انجام خواهد داد تا به نتیجه نهایی برسد.راهبرد تصمیمگیری درواقع همان رویکرد فرد به مسئله تصمیمگیری و شیوههایی است که در طی فرآیند تصمیمگیری دنبال میشود.
ارزش های یک سازمان عبارت است از آنچه که سازمان بر آن بنا شده،آنچه حائز اهمیت است یا آنچه که سازمان جهت اجرای رسالت و فعالیت هایش در راستای چشم اندازش بر آن تکیه می کنند.
فرهنگ سازمانی به عقاید زیر بنایی،ارزش ها و مفروضات هر یک از اعضای سازمان و اعمال و رفتارهایی که از خود نشان می دهند و روی آن تاکید می ورزند،اطلاق می شود.
ابزارها و مدلهای گوناگونی برای عارضهیابی سازمان در علم مدیریت ارائه شده است. برای اینکه بتوان در صحنه رقابت با بقیه سازمانها موفق شد باید در صحنه جذب، توسعه، انگیزش و نگهداری منابع انسانی تلاش کرد. بدین منظور سازمانها از تکنیکهای متفاوتی استفاده میکنند تا در راستای استراتژیهای سازمان، منابعانسانی خود را هدایت کند.
پرسشنامه جو سازمانی نوآورانه توسط سیگل و کایمر در سال ۱۹۷۸ ساخته شده است که از ۲۴ گویه تشکیل شده است که به صورت توصیفی تدوین شده است این پرسشنامه با تاکید بر مبانی نظری موجود در زمینه جو سازمانی ، مخاطبان این پرسشنامه می توانند کلیه پرسنل و کارکنان سازمان ، یعنی از مدیران سطوح عالی گرفته تا کارکنان و مجریان سطح پایین تر را در بر گیرد .
در دنیای پر رقابت کنونی ،سازمان ها پیوسته در جستجوی شیوه های جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنانشان هستند . اکنون قویاً این اعتقاد وجود دارد که عملکرد و کارایی سازمان تا حدود زیادی به تلاش کارکنان که فراتر از الزامات تعریف شده، نقش و وظایف رسمی می باشد بستگی دارد. بر این اساس سازمانها به منظور رقابت در صحنه جهانی ، ارضای نیازها و انتظارات مشتریان و سازگاری با ماهیت در حال تغییر شغل، تمایل دارند و در تلاشند تا کارکنانی انتخاب کنند که فراتر از وظیفه و نقش تعیین شده در شرح شغل شان عمل کنند.
سبک رهبری به دلیل نقشی که در اثربخشی فردی و سازمانی ایفا می کند، موضوع بسیار مهمی در حوزه رفتار سازمانی محسوب می شود.نتایج تحقیقات نشان می دهد که «رهبری مهم ترین موضوع در حوزه رفتار سازمانی و روابط انسانی است». تعاریف زیادی از مفهوم رهبری صورت گرفته است که تقریباً همگی آنها بر این نکته اذعان دارند که رهبری، فراگرد نفوذ و تاثیرگذاری بر اعضای سازمان است. مفهوم قدرت با مفهوم رهبری ارتباط نزدیکی دارد، زیرا قدرت عبارت است از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران، در واقع نفوذ، نتیجه به کارگیری قدرت است.
کارآفرینی فقط در مورد شروع یک کسب و کار و یا اداره یک شرکت نیست، بلکه یک رویکرد فکری یا روش تفکر است. کارآفرینان فقط به شکل متفاوتی درباره کارها فکر می کنند و آنها را انجام می دهند. شما حتی اگر در حال کار برای شخص دیگری هستید، همچنان می توانید کارآفرین باشید. با این حال تعریف رایجی که از این اصطلاح وجود دارد، بیشتر در حوزه اقتصاد کاربرد دارد. در این حوزه، کارآفرین فردی است که توانایی شناسایی و یافتن فرصت ها و اقدام برای ایجاد اختراعات یا فناوری ها را، به منظور تسهیل کاربرد محصولات و خدمات، دارد. فرد کارآفرین قادر است پتانسیل های تجاری یک مساله را بشناسد و سرمایه ها و استعدادها را سازماندهی کند.