به طور کلی می توان گفت بهره برداری از فرصت های کارآفرینی می تواند شامل موارد زیر باشد:
تهیه یک برنامه تجاری
استخدام نیروی انسانی
به دست آوردن منابع مالی و مادی
رهبری و مدیریت تیم ها
پذیرش مسئولیت موفقیت یا عدم موفقیت سرمایه گذاری
دفع خطرات احتمالی
اقتصاددان جوزف شومپیتر (1983 - 1883) نقش کارآفرینی در اقتصاد را «نابودی خلاق» دانست؛ به این معنا که با راه اندازی نوآوری های جدید و همزمان با به کار گیری از صنایع و رویکردهای جدید، صنایع قدیمی نابود می شوند. از نظر شومپیتر، تغییرات و عدم تعادل پویایی که توسط کارآفرین مبتکر ایجاد می شود، در واقع یک هنجار اقتصادی سالم می باشد.
اگرچه کارآفرینی غالباً با نوآوری های جدید، کوچک و غیرانتفاعی همراه است، با این وجود رفتارهای کارآفرینی را می توان در شرکت های کوچک، متوسط و بزرگ، شرکت های جدید التأسیس و سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی (از جمله سازمان های خیریه و سمن ها) مشاهده کرد.
در دهه های اخیر استفاده از اصطلاح «کارآفرینی» گسترش یافته و بیشتر برای بحث در مورد چگونگی استفاده مردم از فرصت ها برای توسعه محصولات یا خدمات جدید، راه اندازی شرکت ها یا صنایع نو و ایجاد ثروت استفاده شده است. با این حال سوال مهم این است که چگونه برخی افراد (یا تیم ها) قادرند فرصت های مناسب را شناسایی کنند، آنها را به عنوان یک فعالیت عملی ارزیابی کرده و سپس تصمیم بگیرند که از آنها بهره برداری نمایند. کارآفرینان به گرایش به یافتن امکانات جدید و دیدن نیازهای برآورده نشده در بازار، دارند و از ویژگی هایی برخوردارند که باعث می شود، بهره زیادی از فرصت ها ببرند. بنابراین این مسئله باعث شده است که واژه هایی نظیر شخصیت کارآفرین معنا و مفهومی یابد که نشان دهنده آمادگی و توانایی برخی از افراد برای این گونه فعالیت هاست.