سندرم استکهلم یا گروگانگیری سازمانی
این اصطلاح برای اولین بار ،پس از گروگانگیری و سرقت از بانکی در استکهلم سوئد مورد استفاده قرار گرفت وبعد ها توسط
روانشناسی به نام فرانک اوخبرگ نام گذاری شد. طی این گروگان گیری ، چهار کارمند بانک مدت 6 روز به گروگان گرفته
شدند طی این شش روز ،قربانیان چنان وابستگی عاطفی به گروگان گیری ها پیدا کردند که حتی از همکاری با پلیس
سرباز زدند پس از آزادی ،در دفاع از گروگان گیران خود برآمدند. گروگان ها حواسشان نبود که توسط مجرمین و برای
اهداف شوم آنها گرفتار شده اند.
سندرم استکهلم سازمانی،بیشتر در افرادی مشاهده شده که یا سابقه ی کار طولانی در سازمان داشته اند یا نیازهای شخصی آن ها (نیاز مالی،عدم توانایی،کمبود
موقعیت شغلی مناسب و..) سبب وابستگی آنها به شغلشان شده است .
دراین سندرم سازمانی رابطه ی کارفرما و کارمند، شبیه به رابطه میان گروگان و گروگان گیر می شود و زیر دستان سرنوشت خود را در اختیار مدیران بالا دستی
می بینند. نکته اصلی این است که طرف قدرتمند (کارفرما) ،منبع تهدید و در عین حال مهربانی برای طرفی است که قدرت کمتری دارد (کارمند).
دراین حالت آسایش روانی فرد به راحتی تحت کنترل قرار می گیرد.کارمندانی که این علائم را تجربه می کنند در معرض اختلال های بزرگ روحی و روانی قرار
می گیرند.گفته می شود گذراندن یک روز کاری با این میزان فشار روانی و در چنین محیطی ،شدیدا به سلامت فرد آسیب خواهد زد. علاوه بر آن،این سندرم
به سلامت دوستان و اعضای خانواده او نیز که هدف اصلی خشم های فرو خورده او هستند نیز آسیب می رساند.
کارمندانی که از این سندرم رنج می برند، میل عجیبی به نادیده گرفتن نیازها و حق و حقوق خود دارند و نسبت به سیستمی که به وسیله ی آن تحت فشار
قرارگرفته اند،رابطه ای احساسی و حمایتی برقرار می کنند. این افراد، نوعی همدردی وتعلق خاطر نسبت به فرد یا سیستم شکنجه گر دارند.
این روابط معمولا به سلامتی روحی و حتی جسمی آن ها، آسیب های شدیدی وارد می کند. بد رفتاری هایی که کارکنان مبتلا به سندرم مشاهده می کنند،
می تواند چیزی شبیه به سا عات کار طولانی یا عدم توجه کارفرما به سلامت همکار و سلامتی کارمند باشد.
اگر رابطه ی میان کارفرما و کارمند به رابطه ی گروگان و گروگان گیر تبدیل شود ،سرنوشت کارمند در اختیار کارفرما قرار می گیرد، به طوری که اگر لحظه ای احساس
کنند کارمندش اوامر او را به خوبی انجام نمی دهد، عذر او را خواهد خواست.
به علاوه ،اغلب این کارمندان مبتلا به سندرم استکهلم سازمانی، رفتار بد ما فوق خود را برای پیشرفت سیستم توجیه کرده و کاملا منطقی تلقی می کنند،
به نحوی که اگر دیگران این رفتارها زیر سوال ببرند،با عصبانیت از وفاداری خود دفاع می کنند.
گروه: عمومی