تدوین و ارایه ارزش های سازمانی را تا چه حد ارزشمند می دانید!
توجه به موضوع فرهنگ سازمانی و ارزش های حاکم بر فضای کار از نظر شما چقدر در بهره وری موثر است؟
در روز های آینده آمار های جالبی از نقش و تاثیر فرهنگ سازمانی منتشر خواهیم کرد!
استراتژی 3*3*3 یک استراتژی موثر برای یادگیری، رشد و دستیابی به اهداف توسعه است.
برای تدوین شایستگی های رهبران در سازمان، دو رویکرد وجود دارد: کتابخانه شایستگی، مدل های شخصی سازی شده و توسعه یافته توسط سازمان ها
واژه شایستگی برای اولین بار توسط دیوید مک کله لند در اوایل دهه 1970 مطرح شد. شایستگی به معنی دانش، مهارت و نگرش های افراد است که می تواند اندازه گیری شود و از طریق آموزش بهبود یابد.
انگیزه بخشی: رهبرای عالی منفعل نیستند. آنها به شدت انگیزه مند هستند و چشم انداز سازمان را باور دارند. افرادی که با این رهبران کار می کنند، انگیزه پیدا می کنند تا سخت کوشی بیشتری انجام دهند.
تاب آوری: مسئولیت داشتن ساده نیست و 37 درصد مدیران گزارش می کنند که آنها استرس بالایی را تجربه می کنند. آنها از طریق حل خلاقانه مسائل هنگام غلبه بر موانع احساس خشنودی می کنند.
صداقت: به معنای برخورد منصفانه با کارکنان و حفظ ارزش های سازمان است. اخلاقی رفتار کردن و پذیرش مسئولیت در برابر اشتباهات به جای سرزنش تیم از ویژگی های رهبران استثنایی است.
تمایل به یادگیری: رهبران بزرگ در جستجوی مداوم دانش و پیشرفت شخصی هستند.
خودآگاهی: به معنای تمایل برای یادگیری درباره خود و آنچه می توانیم بهتر انجام دهیم است. رهبران موثر نقاط قوت خود را می دانند و برای بهبود ضعف ها تلاش می کنند.
اعتماد به نفس: رهبران بایستی تصمیمات بزرگ و دشواری را بگیرند که ریسک های بالایی دارد. بنابراین باید به میزان کافی اعتماد به نفس داشته باشند تا بتوانند چنین تصمیماتی را قاطعانه اخذ کنند.
مثبت اندیشی: 79 درصد مدیرانی که نگرش مثبت دارند از سمت کارکنان به عنوان رهبران عالی شناخته می شوند.
واقع گرایی: رهبران عالی از اعضای تیم شان انتظارات واقع بینانه داشته و مسیر دستیابی افراد به اهداف را هموار می کنند.
خلاقیت: رهبران باید مسائل را به شیوه های منحصر به فرد و نوآورانه حل و فصل کنند. آنها باید برای یافتن بهترین راه حل، خارج از چارچوب فکر کنند.
مهارت های ارتباطی: اگر رهبران نتوانند به شکل موثر ارتباط برقرار کنند، هیچ یک از ویژگی های ذکر شده در این لیست معنایی نخواهد داشت.
مهارت های شنیداری: شنود موثر عنصر مهمی در ایجاد اعتماد است. این مهارت به رهبران کمک می کند تا نیازهای کارکنان را درک کنند و نشان دهنده میزان توجه رهبران به کارکنان است.
همدلی: رهبران عالی به نیازها و آرزوهای اعضای تیم شان توجه دارند. آنها به جای سرزنش کردن کارکنان و نتیجه گیری سریع از عملکرد نامناسب کارکنان، به دنبال علل آن می گردند.
تصمیم گیری: رهبران باید بدانند چگونه به شیوه اثربخش و کارا تصمیمات بزرگ و کوچک را اتخاذ نمایند.
ذهنیت استراتژیک: رهبران باید تصویر بزرگ را ببینند. آنها باید بدانند چه زمانی باید بر استراتژی تمرکز کرده و جزئیات را به دیگر اعضای تیم تفویض نمایند.
خلق استعداد : رهبران خوب، رهبران جدید خلق می کنند. بخشی از رهبری، انتخاب فرد مناسب برای شغل و کمک به فرد برای توسعه مهارت هایش است.
توانایی انگیزه بخشی: یک روش برای انگیزه دهی و الهام بخشی کارکنان نشان دادن تقدیر از کارکنان برای دستاوردهایشان است. 79 درصد افرادی که سازمان را ترک می کنند، دلیل آن را فقدان قدردانی می دانند.
توانایی تفویض: یک رهبر خوب باید به پیروان اعتماد کند و بخش هایی از کار را به ایشان تفویض کند تا مدیریت کنند.
خبرگی حرفه ای: رهبران باید در حوزه خود دانش و مهارت بالایی داشته باشند. منظور دانش عمیق از صنعت و محصولات است و آشنایی با تمامی فرایندها به صورت تفصیلی نیست.
امروزه در دنیای مدیریت از جمله معروف ایلان ماسک بعنوان یک مدل مدیریتی نام برده می شود. او معتقد است: یا ثابت کنید اشتباه میکنم یا کاری که میگویم را انجام دهید!
سبک مدیریت ایلان ماسک شوخیبردار نیست. اگر دستور کاری برای مدیران خود میفرستد انتظار دارد اگر سوالی دارند بپرسند و در صورتی که ابهامی ندارند، کار را تمام و کامل انجام دهند. در غیر این صورت باید فورا استعفا بدهند!
هوش عاطفی" (emotional intelligence, EQ) "مفهومی است که روز به روز از آن بیشتر در عرصههای مربوط به روابط انسانی، چه در محیط کار و چه در خانواده، استفاده میشود. در فارسی این مفهوم را "هوش هیجانی" و "هوش احساسی" نیز ترجمه کردهاند.
دانشمندان دهههاست درباره "هوش عاطفی" تحقیق میکنند و تحقیقات آنان نشان داده که داشتن "هوش عاطفی" بالا ضامن موفقیت در روابط اجتماعی در محیط کار و در دیگر روابط انسانی است.
یک روش خلاقانه برای حل مسئله وجود دارد که از رویکردی جالب برای بیان مسئله و تعریف آن استفاده می کند و به واسطه همین رویکرد برای تعریف مسئله، راهکارها و راهحلهایی را پیش روی حل کننده مسئله نمایان می سازد که به طریقی دیگر شاید نشود.
حرکات کوچک و علائم غیرکلامی بزرگی وجود دارند که از ما سیگنالی را به دنیای پیرامون ارسال میکنند. برخی ارتباطات غیرکلامی به سهولت به چشم میآیند: برای مثال شما اخم میکنید یا لبخند میزنید، چون عصبانی یا خوشحال هستید. ارتباطات غیرکلامی دیگری هم هستند که به چشم نمیآیند، اما ناخودآگاه توسط مخاطبان ما درونی میشوند: لبخند زدن در حالی که باقی اجزای صورت بیحرکت باشد شما را نامطمئن جلوه میدهد. برخی حرکات به تنهایی انجام میشود، مثلاً شما قبل از شروع صحبت فوراً موهایتان را مرتب میکنید. برخی دیگر به طور مرتب تکرار میشوند: شما حین صحبت مدام لباستان را به اصطلاح صاف و صوف میکنید.
در ادامه، ۱۲ سیگنال منفی رایج زبان بدن را معرفی میکنیم که ممکن است بدون این که از آنها باخبر باشید مسیر پیشرفت زندگیتان را مختل کنند.