انگیزش!

دن آریلی، اقتصاددان رفتاری دانشگاه دوک، همواره مجذوب این پرسش بوده که ما چرا وبا چه انگیزه هایی برخی از اهداف را دنبال می کنیم، چه این اهداف به افزایش درآمد مالی مربوط باشد، چه به رضایت شخصی از زندگی.

او می نویسد: (ما مدیر عاملان زندگی های خودمان هستیم... جدای ازین که وظایف شغلی ما چه باشد، همه ی ما "انگیزه دهندگان" پاره وقت هستیم). علاقه او به مسئله انگیزش از تراژدی ای ریشه می گیرد که در زندگی اش رخ داده است.

آریلی در این کتاب به آزمایش هایی اشاره می کند که در شرکت های فناورانه و دانشگاه ها انجام شده و نشان می دهند انسان ها به طور مداوم اما به شکلی پیچیده و مرموز به خود و دیگران انگیزه می بخشند. او استدلال می کند که محرک های که به طور معمول در محل های کار استفاده می شوند، برای مثال محدویت هایی که به اتاقک های کارکنان اعمال می شود (انگیزش طبیعی ما را نابود می کند).

از سوی دیگر این فکر که پاداش های مالی می توانند جبران کننده همه سرکوب های انگیزشی ما باشد بسیار دور از واقعیت است.

آریلی معتقد است: (تقریبا همه شرکت ها از نوعی جایزه سود می برند ... اما درباره این که تا چه میزان این پاداش ها واقعا موثرند بسیار کم می دانند).

آریلی در یک کارخانه تولید نیمه هادی ها آزمایش جالبی انجام می دهد او به جای پاداش نقدی از قبض رسید خرید پیتزا یا ستایش از طرف یک مدیر استفاده می کند. نتیجه این بهره وری به میزان بیشتری نسبت به روش رایج ارتقا می یابد. در زندگی شخصی نیز ما عمدتا از جستجوی خلاقانه مسیر های جدید احساس رضایت کسب می کنیم.

آریلی معتقد است انگیزش ما در این مسیرها (وابستگی زیادی به ایده های خودمان دارد). ما حتی انگیزه داریم که فراتر از زندگی، سرنوشت مان را نیز کنترل کنیم کافی است نگاهی به اشراف مومیایی شده چینی و مصری بیاندازیم.

آریلی در این کتاب سبکی ساده وسر حال دارد هر چند ممکن است برخی به نتایج او خرده گیرند به خصوص وقتی که می گوید: (غیر ممکن است به یک مجموعه

از قواعد انگیزشی ساده رسید).

 

گروه: عمومی

  تاریخ ثبت : دوشنبه 7 شهریور 1401
 alizadeh
 493
  دیدگاه کاربران