اگر کار می‌کنید و نتیجه‌ای ندارد، نحوه مدیریت خود را تغییر دهید!

ممکن است با خود فکر کنید چرا مدیرانی که زودتر از همه سر کارشان حاضر می‌شوند، دیرتر از بقیه می‌روند، روزهای خود را با جلسات ، ویدیو کنفرانس ، ایمیل و گزارش‌ها سپری می‌کنند و حتی آخر هفته‌ها هم کار می‌کنند، نتیجه چندانی نمی‌گیرند!؟

برای درک دلیل این امر ، باید به ریشه‌های مدیریت حرفه‌ای توجه کرد. از زمانی که فردریک تیلور تئوری خود را در زمینه مدیریت علمی در اوایل قرن بیستم مطرح کرد ، یک اصل مهم در مدیریت مدرن به جداسازی اساسی طراحی و اجرا اشاره دارد. به این صورت که مدیران استراتژی‌ها ، برنامه‌ریزی و تعیین وظایف کار مشخص می‌کنند. آن‌ها ساختارهای رسمی سازمانی ، رویه‌ها و سیستم‌های تشویقی را ایجاد کرده  و سپس عملکرد کارکنان را بر این اساس می‌سنجند. کارمندان موظف هستند تا مطابق با استراتژی و برنامه از قبل پیش بینی شده ، وظایف و مسئولیت‌های خود را انجام دهند.

این زنجیره فرماندهی در محیط‌های نسبتاً پایدار به خوبی کار کرده است و این مزیت را داشت که در بازارهای انبوه با تولید بالا ، مقیاس پذیری بالایی را تجربه می‌کند.  چنین دیدگاهی به ایجاد سازمانی با سلسله مراتب و پیچیدگی بالا منجر می‌شود.

چالش پیچیدگی محیط کسب ‌و کار

علی رغم مزایایی که مدیریت سنتی دارد، این رویه دیگر در محیط کسب‌وکار امروزی کارامد نیست. مسائلی همچون افزایش نمایی پیچیدگی محیط کسب‌وکار،  افزایش انتظارات مشتری، رشد تعداد ذینفعان و شرکای تجاری، بهبود دانش تخصصی، سرعت بالای نوآوری و تغییرات؛ سطح بالاتری از عدم اطمینان و عدم ثبات باعث ناکارامدی این رویکرد هستند.

پیچیدگی محیط کسب ‌و کار ممکن است یک مشکل به نظر برسد اما واقعیت این است که اگر سازمان‌ها بتوانند از آن استفاده کنند، این موضوع یک فرصت غظیم به شمار می‌آید.  هرچه یک کسب‌وکار پیچیده تر باشد ، شیوه‌های ایجاد ارزش و احتمال ترکیب مهارت ها و قابلیت‌های متنوع افزایش می‌یابد.

با این حال ، این دقیقاً همان جایی است که مدل زنجیره فرماندهی و شیوه سنتی اداره سازمان مانع آن می‌شود. پایه و اساس تفکیک طراحی و اجرا، قوانین و رویه‌های رسمی است. در چنین شرایطی فرض این است که اگر مدیران مراحل رسمی را با دقت طراحی کنند و کارمندان مطیعانه از آنها پیروی کنند ، پیش بینی می‌شود که نتایج مطلوبی حاصل شود. در یک محیط تجاری نسبتاً ساده ، این فرض به اندازه کافی خوب کار می‌کند اما در محیط پویای امروزی نه!

با افزایش پیچیدگی، عملکرد رقابتی سازمان باید بهبود یابد. محصولات باید در عین کیفیت بالا، مقرون به صرفه باشند. کارخانجات تولیدی باید کارآمد اما ایمن باشند. فرآیندهای تجاری در عین نظم نیاز به سرعت دارند. چالش این است که دستیابی به این موارد بدون ایجاد تضاد با یکدیگر،‌کار آسانی نیست.

از همه بدتر ، در تلاش بیهوده برای کنترل پیچیدگی محیط کسب و کار ، بسیاری از سازمان‌ها قوانین ، فرآیندها و دستورالعمل‌های بیشتری را طراحی می‌کنند. اما نتیجه  این کار افزایش پیچیدگی سازمانی است! یعنی گسترش قوانین و دستورالعمل‌های متناقض که باعث می‌شود کارمندان چشم انداز و جهت‌گیری خود را از دست بدهند و تصمیمات عملیاتی بر عهده مدیران رده بالایی قرار بگیرند که هیچ دانش مستقیمی در این زمینه ندارند.  در این فرایند، هر روز از فعالیت‌هایی که ارزش افزوده برای سازمان دارند کاسته می‌شود.

پیچیدگی محیط کسب و کار می‌تواند موجب افزایش پیچیدگی ساختاری و از بین رفتن بهره‌وری شود:‌

یکی از گیج‌کننده‌ترین پارادوکس‌های اقتصاد معاصر، کاهش سرعت رشد بهره‌وری علیرغم پیشرفت‌های تکنولوژیکی ، به ویژه در فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات است.

از سال ۱۹۸۰ به بعد ، متوسط بهره‌وری در کل جهان ۶/۱ رشد بهره‌وری از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بوده است. این روند در هر دو اقتصاد پیشرفته و در حال توسعه مشهود است.

در حالی که علل احتمالی بسیاری برای کاهش بهره‌وری در این سال‌ها وجود دارد ، اما یک عامل مهم هست- که غالبا به آن توجهی نمی‌شود – و آن هم پیچیدگی بیش از حد سازمانی است. در ادامه به داده‌هایی میپردازیم که توسط شرکت مشاوره bcg جمع‌آوی شده است.

این نمودار نشان میدهد که با ۶ برابر شدن پیچیدگی محیط کسب و کار در ۵۰ سال اخیر، پیچیدگی سازمانی ۳۵ برابر افزایش داشته است  و این یعنی عملکرد قربانی پیچیدگی سلسله مراتب و رسمیت‌گرایی شده است.

پیچیدگی محیط کسب و کار و انقلاب دیجیتالی:

امروزه انقلاب دیجیتالی، رشد پیچیدگی محیط کسب و کار را با معرفی کانال‌های جدید ، انواع جدیدی از قابلیت ها، راه‌های جدید برای ایجاد ارزش تسریع می‌کند. اما نکاتی که باید بدان توجه کرد این است که نوآوری‌های حیاتی و چابکی سازمان، واقعا قرار نیست همیشه توسط مدیران عالی و از طریق فرایندهای رسمی طراحی شوند!

کلید اصلی عملکرد مؤثر در محیط های کاری پیچیده ، استقلال و ابتکار عمل فرد به منظور به حداکثر رساندن آزادی افراد در اجرای استراتژی هایی است که می‌تواند انها را به اهدافشان برساند. همچنین باید محیطی ایجاد شود که همه بتوانند ایده هایشان را مطرح کنند و بستری برای کارآفرینی سازمانی فراهم باشد.

این ترکیب استقلال و همکاری به تنهایی اتفاق نمی‌افتد. در عوض ، به نوع خاصی از مدیریت نیاز دارد. مدیران به جای تمرکز روی رویه‌های رسمی ، باید به پویایی رفتاری که عملکرد سازمان را شکل می دهد توجه کنند: چرا مردم یک کار را انجام می‌دهند؟ چه درکی از اهداف فردی،منابع،محدودیت و چالش های کسب و کار داند؟از این گذشته ، از انجا که مدیران خود در این سیستم رفتاری نقش ایفا می‌کنند، باید نحوه مداخله در این سیستم را فرا بگیرند تا بتوانند همکاری مؤثرتری داشته باشند.

 

گروه: عمومی

  تاریخ ثبت : شنبه 15 آبان 1400
 alizadeh
 274
  دیدگاه کاربران