دانشگاه هاروارد مطالعه ای انجام داد می تواند تفاوت تا نشان دهد آیا شوخ طبعی معناداری در دیدگاه دیگران نسبت به شخص
ایجاد کند؟به نظر شما چه می شود اگر شوخی در محیط کار جریان پیدا کند؟ و ساکت در مقابل محیطی شاد و سرزنده در
مجموع چقدر بیشتر کار انجام می شود؟ نظر سنجی دانشگاه هاروارد نشان می دهد که91 در صد مدیران ، شوخ طبعی را
برای پیشرفت شغلی ضروری می دانند و 84 در صد از آنها اعتقاد داشته اند انسان های شوخ طبع بهتر کار می کنند.اما
این شوخ طبعی اگر کنترل نشود می تواند همچون یک شمشیر دولبه عمل کند.
اما منظور از تجربه مشتری چیست؟ مدیریت تجربه مشتری مجموعه فرایند هایی است که یک شرکت برای ردیابی ، نظارت
وسازماندهی هرگونه تعامل بین مشتری و سازمان در طول چرخه عمر مشتری به کار می برد. به بیان دیگر ، تجربه
مشتری عنوان درک مشتریان ازفعالیت شما - چه آگاهانه و چه ناخودآگاه - از رابطه آنها با برندتان ناشی شده و شامل
همه تعاملات آنها با برند در طول چرخه عمر مشتری می شود. در دوره " مدیریت تجربه مشتری " با تدریس سرکار خانم
دکتر الهه باغانی سعی کردیم تا با نگاهی دانش محورکاربردی و مبتنی بر تجربه این موضوع را برای شما توضیح دهیم.
نگاهی به سختی رسیدن به تعادل برسر حل معادله سرسختی و ادامه دادن یا دست کشیدن؟ همیشه برای پاسخ به معادله
(( سرسختی و ادامه دادن یا کنار کشیدن )) باید هزینه فرصت و هزینه غیر قابل بازگشت را بررسی کنیم . هزینه غیر قابل
بازگشت مجموع تمام هزینه هایی است که تا به این لحظه برای یک پروژه مصرف شده است که اعم از پول ، انرژی و زمان
است. هزینه فرصت به معنای هزینه ای است که شما در نتیجه انتخاب یک گزینه و عدم انتخاب گزینه های دیگر ، پرداخت
می کنید. به عبارت دیگر زمانی که شما بین دو راهی گیر کرده و فقط یکی از مسیرها را انتخاب می کنید و مسیر دیگر را
از دست می دهید . مثل زمانی که انتخاب کردید که دانشگاه بروید و از پولی که می توانستید از کار پایه به دست بیاورید
صرف نظر کردید.
آیا به عنوان مدیر همه شما را تصدیق و تایید می کنند ؟ ایا تا به حال برایتان پیش نیامده که کسی نسبت به نادرستی
تصمیمات شما واکنشی نشان دهد ؟ آیا پذیرای انتقادات نیستید؟ اگر اینگونه است ، احتمالا در یک قدمی بیماری مدیر
عاملی قرار دارید! این بیماری کسب و کارتات را به سقوط می کشاند و البته قرار نیست فقط گریبان مدیران ناموفق را بگیرد.
همه مدیران ممکن است به این بیماری دچار شوند چون هیچکس از تایید و تصدیق بدش نمی آید. بیماری مدیر عاملی که
به عنوان خلا بازخورد هم شناخته می شود به این معنی است که هرچه جایگاه بالاتری در سازمان داشته باشید، بیشتر
تایید می شوید و کمتر بازخورد می گیرید لذا از تاثیر رفتار و خلقیات خود بر سازمان کاملا آگاه نیستید و بدتر اینکه فکر می
کنید اگر اشتباهی کنید دیگران به شما بازخورد می دهند . این بینش کاملا اشتباه است! توجه داشته باشید نه اینکه
دیگران به شما دروغ بگویند ، اما همواره بخشی از اطلاعات بیان نخواهد شد و همین مسئله موجب می شود تا دائم خود
و تصمیما تتان را براساس حدس و گمان ارزیابی کنید. در مان این بیماری فقط و فقط با گشایش شما نسبت انتقادات ،
بازخوردهای سازمانی و همچنین ایجاد بستری برای اعمال نظر کارکنان بدون ترس قضاوت ممکن می شود.
*(بهره وری خوب و بهره وری بد از نگاه هنری مینتزبرگ)* بهره وری ممکن است " خوب " و ممکن است " بد " باشد ، اما بسیاری از مدیران میان این دو نوع بهره وری تمایز قائل نمی شوند.
در این پست می آموزیم که مدیران عالی چه کارهایی را انجام نمی دهند؟ و درکل چگونه می اندیشند!اغلب مردم اذعان دارند
که مدیران خوب کم پیدا می شوند و با دیر به دیر روی کار می آیند . یک نظر سنجی توسط zetyبا عنوان " چه چیزی
باعث می شود یک مدیر خوب باشد ؟" از 11016 آمریکایی خواسته است مهارت ها ، رفتارها و ویژگی های مدیران -موفق
را نشان دهند. آنها از پاسخ دهندگان در مورد انتظارات وواقعیت هایی پرسیدند تا دریابند مدیران عالی چه کارهایی انجام
می دهند زچه کارهایی اجتناب می کنند و چگونه می اندیشند ؟
ماتیس انرژی احساسی، مدلی مفهومی است که به ما کمک می کند تا موقعیت احساسی خود را در لحظه شناسایی کرده
و مسیر ارتقاء آن را آگاهانه طی کنیم. هراحساس ، دارای سطحی از انرژی است که می تواند بر تصمیم گیری ، روابط و کیفیت
زندگی ما تاثیر بگذارد ...
تئوری تلنگر توسط ریچارد تالر برنده جایزه نوبل اقتصاد و کاس سانستاین در سال2008 میلادی بیان شد.انسان ها کنترل درونی
را برکنترل بیرونی ترجیح می دهند. آنها دوست ندارند که دیگران با تشویق و تنبیه مجبورشان به انجام کاری کنند. انگیزه درونی
برای انجام کاری به مراتب اثر پایدارتری نسبت به انگیزه بیرونی دارد.
بیکاری ، از منظر پدیدارشناسانه ، صرفا" یک وضعیت اقتصادی یا آماری نیست ، بلکه تجربه ای عمیقا" انسانی و وجودی است
که در تار و پود آگاهی فردی ریشه می دواند. فرد بیکار نه فقط شغلی ندارد ، بلکه در جهانی متفاوت زندگی می کند " جهانی
که ساختار زمانی ، فضایی و عاطفی آن " از اساس دگرگون شده است.