1-شناخت : ما زمانی احساس می کنیم که اهمیت داریم که تلاش هایمان دیده و نام برده شوند. کارتو نادیده گرفته نمی شود.
مثال : بعد از راه اندازی یک محصول ، مدیریت پیامی برای مدیران ارشد می فرستد تا به مشارکت های پشت صحنه ی تو
اشاره کند و تو را هم دررشته پیام قدردانی وارد می کند.
2-اتکا: ما زمانی احساس می کنیم برای دیگران مهم هستیم که آنها به ما وابسته باشند و به توانایی ما برای انجام کار
اعتماد کنند. "بهت اعتماد دارم ، این کار رو خودت پیش ببر " مثال: به تو آزادی کامل داده می شود تا از ابتدا تا انتهای یک
کمپین را طراحی و اجرا کنی ، در حالی که تیمت فقط برای دریافت به روز رسانی ها سر می زند ، نه برای گرفتن تاییدیه ها.
هرم استراتژی چارجوبی است برای تبدیل تفکر به عملکرد؛ مدلی که کمک می کند از تعریف مسیر تا اجرای دقیق آن ،انسجام
و جهت گیری حفظ شود. سازمان هایی که این هرم را به درستی به کار می گیرند، تصمیم هایی هدفمند و نتایجی پایدار رقم
می زنند.
(( تست های شخصیت شناسی ابزاری کاربردی در مسیر خود شناسی و توسعه فردی هستند . این آزمون ها با تحلیل رفتاری
و روان شناختی ، به ما کمک می کنند تا درک دقیق تری از نقاط قوت ، ضعف ، سبک ارتباطی و تصمیم گیری خود به دست
آوریم. شناخت بهتر خود ، نخستین گام در جهت رشد فردی است. ))
شناخت درست نیازهای مشتریان ، کلید طراحی محصول و خدمات موفق است. مدل کانو به شما کمک می کند. این شناخت
را به صورت سیستماتیک و مبتنی بر داده به دست آورید.
مارکتینگ یابازاریابی ، فرآیندی مدیریتی و اجتماعی است که طی آن ، افراد و سازمان ها با شناسایی نیازها و خواسته
های مشتریان وسپس ایجاد ، ارائه و مبادله ی محصولات یا خدمات ، درجهت تامین رضایت مشتری و دستیابی به اهداف
سازمانی گام برمی دارند. مارکتینگ صرفا" فروش یا تبلیغ نیست ، بلکه فرآیندی جامع است که از شناخت بازار آغاز می
شود وتا رضایت و وفاداری مشتری ادامه دارد. درواقع ، بازاریابی هنری است برای اینکه محصول یا خدمت شما در زمان
مناسب ، به مشتری مناسب و به شکل مناسب ارائه شود.
برای داشتن زندگی متعادل ، کافی نیست فقط روی یک نوع هوش تمرکز کنیم. شناخت و پرورش هوش های مختلف ، مسیری
است که به ما کمک می کند عمیق تر یاد بگیریم . بهتر تصمیم بگیریم و درنهایت کیفیت زندگی مان را ارتقا دهیم.
(( هدف گذاری ، نخستین گام در مسیر موفقیت است. اما آنچه تفاوت ساز می شود ، پایبندی و استمرار در اجرای برنامه هاست.
موفقیت حاصل تصمیمات بزرگ نیست ؛ حاصل تعهد روزانه به قدم های کوچک است.))
در دنیای امروز که رقابت میان شرکت ها و سازمان ها به شدت افزایش یافته ؛ اهمیت اهداف دقیق و ارزیابی مداوم عملکرد
بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. یکی از ابزارهای موثر و کارآمد در این زمینه ، چارچوب مدیریتی OKR است؛
مدلی که به سازمان ها کمک می کند اهداف خود را به صورت شفاف تعریف کرده و با تعیین نتایج کلیدی قابل اندازه گیری ،
مسیر دستیابی به آن اهداف را به شکلی منظم و مستمر پایش کنند.