:محیط های یادگیری مهربان و بد سرشت به روایت کتاب ((گستره))؟
در سال 2009 دنیل کانمن وگری کلین به این نتیجه رسیدن که کسب مهارت از راه تجربه کاملا به حوزه فعالیت افراد بستگی
داره. کسب تجربه باعث میشه عملکرد شطرنج بازها ، پوکربازها و آتش نشانان بهتر بشه اما در مورد پیش بینی کنندگان
مسائل مالی ، گرایش های سیاسی و... اینطور نیست. در این پست ویژگی های دو محیط یادگیری (( مهربان)) و
بدسرشت))رو مرور می کنیم و کشف می کنیم که از نگاه دیوید اپستین و محققان دیگه ، چه محیط هایی برای جنرالیست
ها و تخصص گراها مناسبه.
در سال 2009 دنیل کانمن و گری کلین به این نتیجه رسیدن که کسب مهارت از راه تجربه کاملا به حوزه فعالیت افراد بستگی داره. کسب تجربه باعث میشه عملکرد
شطرنج بازها ، پوکر بازها و آتش نشانان بهتر بشه اما در مورد پیش بینی کنندگان مسائل مالی ، گرایش های سیاسی و... اینطور نیست.
به محیط هایی که شخص از طریق درگیر شدن در فعالیت و تلاش برای بهتر عمل کردن ، به سادگی رشد می کنه ، محیط یادگیری مهربان میگن. امابه محیط هایی که
قوانین بازی معمولا مبهم و ناکافی هستن و الگوی های تکرار شونده آشکاری وجود نداره ، محیط یادگیری بد سرشت میگن.
در محیط مهربان قوانین ، ساده و شناخته شده هستن و بین تلاش ، عملکرد و نتیجه ارتباط وجود داره. همچنین حلقه بازخورد معنی داری وجود داری وجود داره که
مشخص می کنه که از کدوم تصمیم یا عملکرد ، خروجی بهتری به دست میاد.در محیط بد سرشت بین خروجی ها ، تصمیمات یا اقدامات خاص همبستگی وجود نداره
یا ارتباطشون مبهمه . در این محیط ها اگر قوانینی وجود داشته باشه. مدام در حال تغییر و تحوله و نشانه های بالایی از تصادف یا شانس وجود داره . بازار سهام ،
کسب و کار ،سیاست و تعاملات انسانی نمونه هایی از محیط های بد سرشت هستن. در این فضا ها افراد درگیر فعل و انفعالات پیچیده ای با متغیر ها و ورودی های
متنوع میشن.
جمع بندی اینکه : در محیط یادگیری مهربان: الگوها تکرار میشن. -بازخوردها دقیق هستن وسریع اتفاق می افتن- قوانین بازی به خوبی تعریف شده-در محیط یادگیری
بد سرشت: الگوها شفاف یا تکراری نیستن -بازخوردها همراه با وقفه و غیر دقیق هستن-قوانین بازی نامشخص و ناقص هستن.
گروه: عمومی