خطاهایی که راهمان را روشن کردندآشنایی با6 سوگیری ذهنی به روایت کتاب تفکر سریع و کند نوشته دنیل کانمن؟

ازنگاه دنیل کانمن مغز ما در هنگام تفکر از دو سیستم استفاده می کند: سیستم 1 و سیستم2 .

سیستم 1 سریع ، شهودی و خودکار است و به دلیل همین سرعت مستعد بسیاری از سوگیری ها و خطاهایی مانند

 اعتماد به نفس کاذب است. اما سیستم 2 کند ، تحلیلی و آگاه است و مناسب کارهای پیچیده ای است که نیازمند تمرکز

 هستندکتاب تفکر سریع و کند تضاد بین این دو سیستم ذهنی و نحوه تاثیر گذاری این سیستم ها بر تصمیم گیری و

 قضاوت مارا بررسی می کند و راه هایی برای جلوگیری از اشتباهات فکری پیش رویمان می گذارد.در این کتاب 6 مورد

از مهم ترین خطاها و سوگیری هایی که در کتاب تفکر سریع وکند بررسی شده اند را باهم مرور می کنیم.

1- اثر هاله ای: اثر هاله ای نوعی سوگیری شناختی است که در آن برداشت کلی ما از یک شخص ، بر درکمان از ویژگی ها یا خصائص  فردی او تاثیر می گذارد.

مثلا" اگر کسی را دوست داریم، توانایی هایش را دست بالا می گیریم و اگر از کسی خوشمان نمی آید ، دست پایین می گیریمش.

2-سوگیری دسترسی پذیری: در سوگیری دسترسی پذیری ، ما احتمال وقوع رویداد را براساس اینکه چقدر در ذهن ما پر رنگ تر است ، محاسبه می کنیم. یک مثال

خوب وقتی است که حادثه 11 سپتامبر باعث ترس مردم از پرواز شد.

3-خطای هزینه هدر رفته: خطای هزینه هدررفته زمانی رخ می دهد که وقتی چیزی ارزش سرمایه گذاری ندارد، کماکان به سرمایه گذاری روی آن ادامه می دهیم، زیرا

قبلا" منابعی را درآن سرمایه گذاری کرده ایم. حتما" برای شما هم پیش آمده که یک فیلم کسالت بار را تا آخرش تماشا کرده اید فقط به این دلیل که برایش بلیت خرید

ه اید.

4-سوگیری تاییدی: مردم تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی باشند که باورهای فعلی شان را تایید می کند و اطلاعات نقض کننده این باورهای رانادیده می گیرند.

به پیشنهاد کانمن بهتر است در زندگی روزانه همیشه سعی کنیم با افرادی که دیدگاه های مخالف دارند صحبت کنیم. این کار بسیار مفید و اثر بخش است.

5-سو گیری واپس نگر: اگر پس از وقوع یک رویداد ، کسی بر این باور باشد که می توانست نتیجه را پیش بینی کند یا انتظارش را داشته به احتمال زیاد دچار این

سوگیری شده است. یک نمونه آشنا وقتی است که پس از دیدن بازی فوتبال ، اصرار می کنید که از قبل می دانستید کدام تیم برنده خواهد شد.

6- اثر قالب بندی: زمانی که نحوه ارائه اطلاعات برتصمیم ها و برداشت ها ی ما تاثیر می گذارد ، دچار اثر قالب بندی شده ایم. برای نمونه ، مطالعات نشان داده که

گوشت  %75 بدون چربی معمولا" به گوشت %25 چربی ترجیح داده می شود، با اینکه هر دو عملا" یک چیز هستند.