استعاره ی
" استعاره یا پدیده ی (( ماهی مرده)) در مدیریت به وضعیتی اشاره دارد که درآن یک مشکل شناخته شده ، مزمن و آزار دهنده
در محیط کاری وجود دارد ، اما هیچ کس حاضر نیست درباره آن صحبت کند یا اقدامی برای حل آن انجام دهد. این مشکل مانند
ماهی مرده ای است که در اتاق باقی مانده ، بوی ناخوشایندش همه را آزار می دهد ، ولی هیچ کس مسئولیت بیرون بردن
آن را نمی پذیرد."
پدیده (( ماهی مرده )) به صورت های مختلفی در سازمان ها ظاهر می شود؛ کارمندی با عملکرد ضعیف که کسی جرات بازخورد دادن به او را ندارد . فرآیند های ناکارآمدی
که همه از آن گلایه دارند ، اما تغییری نمی کنند . مدیری با رفتارهای نامناسب که به دلیل نفوذش کسی با او برخورد نمی کند. پروژه های شکست خورده ای که بدون
تحلیل رها می شوند تا از زیر سوال رفتن افراد جلوگیری شود. این مصادیق همگی نشان دهنده سکوتی هستند که به تداوم مشکلات و فرسایش سازمانی می انجامد.
مفهوم (( ماهی مرده )) نخستین بار توسط آلاستر درایبرو ، مشاور استراتژیک و نویسنده حوزه مدیریت ، در سال 2016 میلادی مطرح شد. او این استعاره را برای
توصیف مشکلات سازمانی به کار برد که منشا آنها در جای دیگری است ، اما اثراتشان در نقطه ای دیگر ظاهر می شود. درایبرو با استفاده از مثال روردخانه ای پر از
ماهی مرده تاکید می کند که " منشا مشکل معمولا" در جایی دورتر از محل بروز آن قرار دارد و برای حل آن باید به سرچشمه رجوع کرد."
پدیده (( ماهی مرده )) در سازمان ها معمولا" از ترکیبی از عوامل ساختاری ، فرایندی و فرهنگی ناشی می شود. ترس از واکنش منفی مدیران یا همکاران ، نبود
فرهنگ گفت وگوی آزاد و ساختارهای سلسله مراتبی خشک ، مانع از بیان صریح مشکلات می شوند . در غیاب سازو کارهای رسمی مانند صندوق های بازخورد
ناشناس ، پنهان کاری تشدید می شود و بی اعتمادی میان کارکنان و مدیران ، انگیزه شفاف سازی را کاهش می دهد. تجربه های منفی گذشته در مواجهه با
مشکلات ، ترس از طرد اجتماعی و فقدان آموزش های ارتباطی نیز افراد را به سکوت وادار می کند . در کنار این عوامل ، فشار کاری ، کمبود زمان و انفعال مدیریتی
در مواجهه با مسائل ، پیام بی اهمیتی مشکلات را منتقل کرده و زمینه ساز تداوم آنها می شود.
گروه: عمومی