شاخصه های مهم تیم های موفق کدام است؟
بسیاری از ما ممکن است فکر کنیم اگر استعداد چیزی را نداریم ، یعنی با آن چیز متولد نشده ایم ، بنابراین ، هرگز نمی توانیم
آن را به دست آوریم . برخی دیگر از ما فکر می کنیم استعدادمعنایی ندارد و همه چیز می توان با یادگیری به دست آورد.
واقعیت این است که بیشتر از آنچه فکر می کنیم ، حق انتخاب داریم و اغلب حقیقت چیزی بین این دو تفکر است. در اینجا ، این سوال پیش می آید : آیا همه می توانند
در تیمشان فرهنگی عالی و موثر داشته باشند یا به استعداد خاصی نیاز است ؟ فرهنگ عالی از کجا می آید؟ چگونه می توان آن را در گروه خود ایجاد و آن را حفظ کرد؟
چگونه می توان فرهنگی تیم نیازمند اصلاح را شناسایی و تقویت کرد ؟
در تحقیقی به نام (( سیب سالم )) که در دانشگاه ساوت ولز استرالیا روی گروه های مختلف انجام شد ، نتایج نشان داد الگویی مختصر از رفتارهای ظریف بیش از
های اندازه گیری شدنی نظیر هوش و مهارت و تجربه ی افراد اهمیت دارد.
در این تحقیقات ، فردی به نام نیک به عنوان (( سیب بد )) در هر گروه حضور می یافت و سعی می کرد رفتارهایی چون بی مسئولیتی و از زیر کار در رفتن و رفتار
عضوی دل سر د کننده و ناامید یا رفتار فردی نادان و مخالف را به گروه تزریق کند. اغلب گروه ها تحت تاثیر رفتارهای او قرارمی گرفتند، تا اینکه در گروه فردی به نام
جاناتان به دلیل حضور احساس امنیت در فضای گروه و ارتباط یکپارچه ی اعضا، این رفتارها نتوانست خللی ایجاد کند. گروه جاناتان موفق شد ؛ اما علت موفقیتش با
هوش تر یا ماهرتر بودن اعضایش نبود ، بلکه عامل اصلی احساس امنیت اعضای گروه بود که جاناتان با الگوی های ظریف رفتاری مثل گوش دادن دقیق ، پاسخ گرم ،
برقراری آرامش و پرسیدن دیدگاهای دیگران به وجود آورد.
برای موفقیت در کارهای گروهی و تعامل سالم در گروه ، مدیران قرار نیست کارهایی را تکرار کنند که معمولارهبران بزرگ انجام می دهند.نیازی نیست کارهای دیگران
را به آنها را دیکته کنند یا مسئولیت کارهای آنها را برعهده بگیرند. حتی تشویق و شرح دیدگاهی خاص هم الزامی ندارد و موضوع مهم این است که اعضای گروه
ارتباط یکپارچه ای با یکدیگر پیدا کنند و هریک از آن ها در گروهشان به احساس امنیتی پایدار دست یابندو همچنین ، گروه را مثل خانواده شان تصور کنند و به آن
احساس تعلق داشته باشند.
گروه: عمومی