آزمایش استنفورد: تاثیر نقش بر رفتار

آزمایش استنفورد یکی از معروف‌ترین و خطرناکترین آزمایش‌ های روان‌شناسی است که تاکنون با انجام رسیده است. در این آزمایش که به سرپرستی دکتر زیمباردو در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ انجام شد تعدادی دانشجوی کاملا سالم از نظر روانی و جسمی که یکدیگر را نمی‌شناختند پذیرفته بودند که برای این آزمایش نقش‌ زندانی و زندانبان را بازی کنند.

زیمباردو با ادارهٔ پلیس صحبت کرده بود تا در این آزمایش با وی همکاری کنند ... با انداختن شیر یا خط ۱۲ نفر از دانشجویان زندانبان و ۱۲ نفر زندانی شدند. روز قبل از آزمایش جلسه ای توجیهی برای زندانبان‌ها گذاشته شد و به آنها گفتند که هر طور بخواهند می‌توانند زندان را اداره کنند اما حق استفاده از تنبیه بدنی را به هیچ شکلی ندارند ...

شروع آزمایش: مانند روال طبیعی، زندانی ‌ها در خانه ‌هـای خود در نقاط مختلف نشسته بودند که یک ماشین پلیس جلوی خانه پارک کرد و ماموران به آنها دستنبند زدند، بازرسی بدنی کردند، عکس گرفتند، انگشت نگاری شدند، لباس زندانی به آنها داده شد و یک زنجیر به پای هرکدام بستند تا یادشان نرود که زندانی هستند و آنها را داخل سلول‌ انداختند!

روز اول اتفاق خاصی نیفتاد، روز دوم زندانی‌ها به کیفیت پایین غذا معترض شدند، آنها با تختخواب‌های خود درب سلول را مسدود کردند و از بیرون آمدن امتناع کردند و کارهایی که نگهبانان به آنها می‌گفتند انجام نمی‌دادند. نگهبانان به این نتیجه رسیدند که برای برقراری نظم به تعداد بیشتری نگهبان نیاز دارند و تعدادی نگهبان که در شیفت‌های دیگر کار می‌کردند خود داوطلب شدند برای مهار شورش کمک کنند. آنها بدون اجازۀ محققان با کپسول‌های آتش نشانی به زندانیان حمله کردند و موفق به سرکوب شورش شدند و متوجه شدند که با خشونت بیشتر به راحتی می‌توانند زندانیان و محیط زندان را کنترل کنند.

نگهبانان زندانی‌ها را با شماره‌هایی صدا میکردند که روی لباس‌شان دوخته شده بود و آنها را مجبور می‌کردند که شمارهٔ خود را تکرار کنند تا با این کار این ایده در زندانیان تقویت گردد که هـویـت جدیدشان یک عدد است. اما خیلی زود نگهبان ‌ها از این شماره‌ها به عنوان روشی برای اذیت کردن زندانیان استفاده کردند و هنگامی که در شمردن اعداد دچار اشتباه میشدند آنها را با کلاغ پر و بشین و پاشو تنبیه می‌کردند.

تشک کالایی بسیار ارزشمند برای زندانی‌ها محسوب می‌شد. به همین دلیل نگهبانان برای تحقیر کردن آنها تشک‌هایشان را می‌گرفتند و زندانی‌ها مجبور می‌شدند که روی کف سیمانی بخوابند. اوضاع بهداشتی هنگامی بد شد که نگهبانان به بعضی زندانی ها اجازه ندادند برای ادرار و دفع از دستشویی‌ها استفاده کنند.

با رسیدن آزمایش به روز ششم تمام نگهبانان به طرز فزاینده‌ای خشن و بیرحم شده بودند طوری که محققان به این نتیجه رسیدند که آنها در حال نشان دادن تمایلات سادیسمی واقعی از خودشان هستند و کاملا از تخریب روحی زندانیان لذت میبرند و به همین دلیل آزمایش را متوقف کردند.

زیمباردو می‌گوید: جالب‌ترین نکته در این آزمایش آن بود که زندانی‌ها نقش خود را «درونی سازی» کرده بودند یعنی با اینکه می‌توانستند از آزمایش خارج شوند اما هیچکدام آزمایش را ترک نکردند. آنها برای ادامه دادن به آن شرایط جهنمی هیچ دلیلی نداشتند با این حال به آن ادامه دادند زیرا آنها از درون، هویت زندانی را پذیرفته بودند و خودشان را یک زندانی‌ حقیقی می‌پنداشتند.

آزمایش زندان استنفورد فقط برای رفتار شناسی زندان‌بانان نیست بلکه یک نهیب علمی و اخلاقی به همۀ انسان‌هاست، به همۀ ما ... در این آزمایش زندانبانان بجز کتک زدن هیچ منعی نداشتند و در حالی که واقعاً زندان بان نبودند اندک اندک در نقش فرو رفتند و رفتارهای مبتنی بر سادیسم از خود بروز دادند به طوری که زندانیانی که آنها هم زندانی واقعی نبودند دچار ناراحتی جدی شدند.

اغلب ما هم در زندگی در جایی مثل محیط کار تحت امر یک رییس هستیم اما در جایی دیگر مثل محیط خانه در موضع قدرت قرار داریم پس نباید فراموش کنیم به هر اندازه‌ای که در موضع قدرت قرار گرفتیم به همان اندازه هم باید مراقب باشیم تا مصداقی از زندانبانان استنفورد نباشیم!

گروه: عمومی

  تاریخ ثبت : دوشنبه 16 اسفند 1400
 alizadeh
 753
  دیدگاه کاربران