مشاوره رایگان
مشخصات آزمون
راهنمای آزمون
اطلاعات شخصی
گام قبلی
گام بعدی
راهبردهای مقابله ای (WOCQ)

مقابله فرایندی پویا است که در آن فرد ممکن است کوشش‌های گوناگونی برای این کار انجام دهد و بازخورد موفقیت در یک کوشش خاص، معمولا فرد را بر‌می‌انگیزد که دوباره آن را امتحان کند.

از سوی دیگر، شکست موجب روی آوردن به روشی دیگر می‌شود. فرد، دائما محیط و کوشش‌هایش را برای مقابله ارزیابی کرده و در ارزیابی خود تجدید نظر می‌کند.

نحوه تکمیل فرم‌های آزمون

لطفا هر یک از عبارات را خوانده و با استفاده از مقیاس های درجه بندی شده زیر نشان دهید که شما تا چه حدی از آن روش در روبرو شدن با مشکلات و موقعیت های فشارزا،استفاده کرده اید.

حداقل زمان لازم برای پاسخ گویی : 1 دقیقه
حداکثر زمان مجاز برای پاسخ گویی به سؤالات : 30 دقیقه
هزینه ارسال نتیجه آزمون : 450,000 ریال
مشخصات فردی
      
پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (WOCQ)
  • تعداد کل سوالات :‌ 66
  • تعداد پاسخ داده شده : 0
  • تعداد باقیمانده : 66
  • زمان باقیمانده :
1 وقتی نتوانستم به هدف اصلی خود برسم‌، نزدیک‌ترین هدف به آنرا را انتخاب کردم‌.
          
2 سعی کردم همه چیز را فراموش کنم‌.
          
3 به روی خود نیاوردیم که اتفاقی افتاده است‌.
          
4 آرزو می‌کردم می‌توانستم چگونگی احساس‌، و یا آنچه را اتفاق افتاده است‌، تغییر دهم‌.
          
5 برای دور کردن ذهنم از این افکار خود را به کار یا فعالیت دیگران مشغول ساختم .
          
6 من فقط به آنچه باید در مرحله بعد انجام می‌دادم‌، توجه داشتم‌.
          
7 به خود نوید دادم که دفعه بعد همه چیز متفاوت خواهد بود.
          
8 جا نخوردم‌، برای آنچه که می‌خواستم جنگیدم‌.
          
9 برای آنکه بهتر از موقعیت سر درآورم‌، با شخص دیگری صحبت کردم‌.
          
10 در مورد اینکه چه خواهد شد، خیالپردازی کرده و آرزوهایی داشتم‌.
          
11 خشم خود را نسبت به شخص یا اشخاص مسبب مشکل‌، ابراز کردم‌.
          
12 برای آنکه به نتیجه مثبتی از موقعیت برسم‌، دست به مذاکره و مصالحه زدم‌.
          
13 به دلم افتاد که کاری خلاق در مورد این مشکل انجام دهم‌.
          
14 خواستم دوست یا خویشاوندی مورد احترام‌، نصیحتم کند.
          
15 بعد از این تجربه بهتر از قبل از آن بودم‌.
          
16 به امید یک معجزه بودم‌.
          
17 دعا کردم.
          
18 سعی کردم خیلی عجولانه عمل نکنم‌، یا بدنبال اولین فکرم نروم
          
19 می‌دانستم که چه کاری باید انجام دهم‌، بنابراین تلاشم را دو چندان کردم‌.
          
20 رؤیا، یا تصور زمان یا مکانی را بهتر از آنچه که در آن بودم‌، داشتم‌.
          
21 چیزهای به خود گفتم که احساس بهتری به من می‌داد.
          
22 سعی کردم نگذارم چیزهای دیگری به احساساتم در مورد این مشکل مداخله کنند.
          
23 سعی کردم با رفتن به تعطیلات یا استراحت‌، از آن خلاص شوم‌.
          
24 غرورم را حفظ کردم و خم به ابرو نیاوردم‌.
          
25 گذاشتم احساساتم به طریقی رها شوند.
          
26 نقشه‌ای کشیدم و آنرا انجام دادم‌.
          
27 ایمان تازه‌ای پیدا کردم‌.
          
28 نگذاشتم دیگران بدانند که چقدر اتفاق بدی بود.
          
29 خوشبین بودم‌، بطوریکه در صحبت سعی می‌کردم چیزهای مثبت را در نظر بگیرم‌.
          
30 تجارب گذاشته‌ام را مرور کردم‌، قبلاً موقعیت مشابهی داشتم‌.
          
31 سعی کردم از دیدگاه دیگران به موضوع نگاه کنم‌.
          
32 از باور آنچه که اتفاق افتاده بود، امتناع کردم‌.
          
33 برای حل مشکل شانس بزرگی آوردم‌، یا کاری پرخطر انجام دادم‌.
          
34 موضوع را سهل گرفتم‌، از زیاد جدی گرفتن آن امتناع کردم‌.
          
35 از آنجا که نمی‌شد کاری انجام داد، موقعیت را پذیرفتم‌.
          
36 سعی کردم احساساتم را برای خودم نگه دارم‌.
          
37 بگونه‌ای امور را تغییر دادم تا همه چیز درست بنظر آیند.
          
38 نرمش یا ورزش کردم .
          
39 تازه فهمیدم در زندگی چه چیزی مهم است‌.
          
40 فکر کردم چگونه شخصی که تحسینش می‌کنم با این موقعیت مواجه می‌شود و از آن بعنوان الگوئی‌استفاده کردم‌.
          
41 احساس کردم که گذشت زمان تغییری بوجود می‌آورد، فقط باید منتظر ماند.
          
42 آنچه را که می‌خواستم بگویم یا انجام دهم در ذهنم مرور کردم‌.
          
43 پیش از معمول می‌خوابیدم‌.
          
44 بیش از آنکه کاری انجام دهم‌، منتظر ماندم تا ببینم چه اتفاقی می‌افتد.
          
45 سعی کردم تا فرد مسئول را وادار سازم تا ذهنیتش را تغییر دهد.
          
46 با شخص دیگری که می توانست کاری واقعی در مورد این مشکل انجام دهد. صحبت کردم‌.
          
47 سعی کردم برای درک بهتر مسأله آنرا تجزیه و تحلیل کنم‌.
          
48 آرزو می‌کردم که این موقعیت دور شود، یا بگونه‌ای حل شود.
          
49 در مورد چگونگی احساسم با کسی صحبت کردم‌.
          
50 همانند یک انسان تغییر و تکوین یافتم‌.
          
51 خودم را مورد انتقاد و سرزنش قرار دادم‌.
          
52 همدردی و همفکری دیگران را پذیرفتم‌.
          
53 فهمیدم که مشکل را خودم پیش آوردم‌.
          
54 چیزهایی را در خود تغییر دادم‌.
          
55 سعی کردم با خوردن‌، نوشیدن‌، سیگار کشیدن‌، استفاده از مواد مخدر یا دارو احساس بهتری درخود بوجود آوردم‌.
          
56 تقصیر را به گردن دیگران انداختم‌.
          
57 کاری کردم که به نظر نمی‌آمد کارساز باشد، ولی لااقل کاری انجام دادم‌.
          
58 کلاً از بودن با مردم اجتناب کردم‌.
          
59 دو راه حل متفاوت را برای حل مشکلات پیش گرفتم‌.
          
60 نگذاشتم این مسأله من را درگیر خود سازد، از زیاد فکر کردن در مورد آن امتناع کردم‌.
          
61 خود را به دست سرنوشت سپردم‌، البته گاهی بدشانس هستم‌.
          
62 به خود یادآوری کردم که چقدر می‌توانست بدتر از این باشد.
          
63 سعی کردم راه عقب نشینی را برای خودم باز بگذارم و در عین حال دنبال راه حلها بگردم‌.
          
64 خودم را برای بدترین چیزها آماده کردم‌.
          
65 عذر خواهی کردم یا برای جبران آن کاری انجام دادم‌.
          
66 از فرد متخصص کمک گرفتم‌.