مشاوره رایگان
مشخصات آزمون
راهنمای آزمون
اطلاعات شخصی
گام قبلی
گام بعدی
سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ

کرنبرگ در نظریه ســازمان شخصیت خود معتقد است که ساختار شخصیت ساختاری نســبتا پایدار از روابط موضوعی درونی شده است. در دیدگاه روان پویشی، ســاختارها، الگوهای کنشی پایداری هستند که دائما در شرایط محیطی خاص فعال می شــوند. ساختارهای روانشناختی؛ رفتار، دیدگاه و تجارب ذهنی فرد را ســازماندهی می‌کننــد. در نظریه کرنبرگ، اساسی ترین ســاختار روانشــناختی؛ روابط موضوعی درونی شده، توام با حالت عاطفی خاص است.

نحوه تکمیل فرم‌های آزمون

لطفا سوالات را با دقت مطالعه بفرمایید و درست ترین گزینه رو انتخاب نمایید.

حداقل زمان لازم برای پاسخ گویی : 1 دقیقه
حداکثر زمان مجاز برای پاسخ گویی به سؤالات : 20 دقیقه
هزینه ارسال نتیجه آزمون : 450,000 ریال
مشخصات فردی
      
پرسشنامه سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ
  • تعداد کل سوالات :‌ 38
  • تعداد پاسخ داده شده : 0
  • تعداد باقیمانده : 38
  • زمان باقیمانده :
1 به هردلیلی نمی توانم خودم را با مردم هماهنگ کنم.
            
2 می توانم با نیروی تمرکز فکرم، چیزی را که می خواهم به دست آورم.
            
3 به راحتی نمی توانم بین رویا ها و خواسته های واقعی ام، تمایز قایل شوم.
            
4 احساس می کنم قبلا به مکان هایی رفته ام یا کارهایی انجام داده ام، در حالی که واقعا چنین تجربه های عملا نداشته ام.
            
5 تا کنون چیزهایی دیده ام که واقعیت خارجی ندارند.
            
6 درباره دنیایی که فقط من از آن اطلاعاتی دارم، صحبت نمی کنم، چون دیگران این گونه صحبت ها را احمقانه می دانند.
            
7 چیزهایی را می فهمم که دیگران قادر به فهم آنها نیستند.
            
8 نمی دانم چرا مردم من را آدم بی فکر و بی ملاحظه می دانند.
            
9 احساس می کنم که آرزو و افکارم به واقعیت می پیوندند، حتی اگر به واسطة سحر و جادو باشد.
            
10 وقتی چیزی را حس می کنم، تردید دارم که واقعیت داردیا خیر.
            
11 نمی دانم چرا کارها و اعمال من، دیگران را ناراحت می کند.
            
12 چیزهایی را که می ببینم یا صداهایی را که می شنوم علت واضح و آشکاری ندارند.
            
13 دیگران می گویند صداهایی که من می شنوم، واقعیت خارجی ندارند.
            
14 وقتی عصبی یا آشفته هستم، هیچ چیزی در این دنیا، نمی تواند در من احساس دیگری ایجاد کند.
            
15 چیزهایی را می ببینم یا صداهایی را می شنوم که دیگران توانایی دیدن و شنیدن آنها را ندارند.
            
16 نمی توانم تشخیص دهم که دردم جسمانی یا نوعی فشار روانی است.
            
17 فکرمی کنم چیزهایی را می بینم، اما وقتی به آنها نزدیک می شوم واقعا وجود ندارند.
            
18 احساس می کنم که شخص دیگری هستم، مثلا یکی از دوستان، بستگان یا غریبه ای که هرگز او را ندیده ام.
            
19 مطمئن نیستم صداهایی که شنیده ام یا چیزهایی که دیده ام واقعیت دارد یا ناشی از ذهنم هستند.
            
20 نگرانم که مبادا در جریان یک ارتباط صمیمانه ، نتوانم احساساتم را کنترل کنم.
            
21 نگرانم افرادی که برایم مهم اند، نظرشان نسبت به من تغییرکند.
            
22 وقتی دیگران از موفقیتم خبر دار شوند، بسیار خوشحال می شوم، اما وقتی از شکستم با خبر می شوند، احساس اندوه و نا امیدی می کنم.
            
23 علاقه ها و سرگرمی های زیادی دارم، اما بعد از مدتی نسبت به آنها بی تفاوت و دلسرد می شوم.
            
24 من کارهایم را با عصبانیت انجام می دهم و مردم هم این روش را نمی پذیرند.
            
25 نمی دانم چرا در رفتارم تغییراتی به وجود می آید.
            
26 احساس می کنم در مقایسه با محل کار یا تحصیل، در منزل انسان کاملا متفاوتی هستم.
            
27 احساس می کنم بی انصافی است که دیگران واقعیت من را به خوبی نشناسند.
            
28 تمایل دارم نسبت هرچیزی، احساس مطلق و کاملی داشته باشم، یا در اوج شادی یا احساس ناامیدی مطلق داشته باشم.
            
29 برخورد دیگران با من به گونه ای است که یا خیلی زیاد به من محبت می کنند یا کاملا من را طرد می کنند.
            
30 رفتارم برای دیگران عجیب و غیر قابل پیش بینی است.
            
31 اگر مراقب نباشم، دیگران از من سوء استفاده می کنند.
            
32 فکرمی کنم مردم یا مطلقا خوب یا بد هستند و کمترکسی پیدا می شود که بین این دو حالت باشد.
            
33 دیگران به من می گویند که به شیوة‌ متضاد و متناقض رفتار می کنم.
            
34 احساس می کنم آنچه را که می خواهم، نمی توانم به دست آورم.
            
35 دیگران به من می گویند که عیب و ایراد کسانی را که تحسین و تمجیدشان می کنم، به خوبی تشخیص نمی دهم.
            
36 دیگران معمولا برخلاف من رفتار کرده یا به من خیانت می کنند بنابراین، نباید به آنها اعتماد کنم.
            
37 مدتی است درمورد مسایلی که من از آنها بی اطلاع هستم، کسانی به من تذکراتی می دهند.
            
38 دیگران معمولا برخلاف من رفتار کرده یا به من خیانت می کنند بنابراین، نباید به آنها اعتماد کنم.