برای سازمانهایی که در محیط متغیر و بدون
قطعیت به رقابت میپردازند، نوآوری شغلی ( ایجاد، انتقال، واکنش و تغییر
ایدههای خلاقانه به عمل) برای رشد، موفقیت و بقای سازمان، عامل حیاتی به
شمار میرود. فرایند خلاقیت در تعامل فرد با محیط شکل
میگیرد؛ محیط منجر به تحریک فیزیکی و اجتماعی میشود و خلاقیت را در اعضا
تقویت میکند. در حال حاضر خلاقیت منجر به کسب مزیت رقابتی برای سازمان
میشود و سازمانها برای پرورش کارکنان خلاق در مسیر توسعه محصولات و خدمات
جدید با هم رقابت میکنند. نوآوری عملی کردن اندیشههای نو و بدیعی
است که از خلاقیت ناشی میشود. متخصصان مدیریت، «نوآوری» را مترادف با
«ابداع» میدانند و معتقدند «نوآوری» فرایند پایانی خلاقیت و به عبارتی
جلوه و نمود بیرونی آن میباشد که به صورت یک محصول یا تولید بدیع و تازه
آشکار میشود. به زعم آنان، آن چه موجب نوآوری میشود، توان خلاقیت فرد است
که او را به سوی نوآوری در کار و تولید میکشاند. شخصیت منفعل انگیزهای برای به کارگیری
ابتکار و نوآوری در کار خود را ندارند چون این دسته از مدیران فعالیت
کمتری انجام میدهند، همیشه از دیگران پیروی میکنند و به پیروی و تقلید
کردن عادت دارند. در نتیجه هیچگونه انگیزهای برای ابتکار و نوآوری در کار
ندارند و نمیتوانند در امر مدیریت به عنوان فردی موفق و مفید عمل کنند. امروزه ضرورت خلاقیت و نوآوری در سازمانها و مشاغل برای افزایش رقابت و بهبود شرایط کاری انکارناپذیر است.